وندا درکیدز کلاب انقلاب و...
عشق من سلام جمعه با سروشا و خاله سمیرا بالاخره طلسم شکوندیم و رفتیم کیدز کلاب باشگاه انقلاب خیلی بهتون خوش گذشت و بازی کردید ٣ ساعتی اونجا بودید قرار گذشتیم از این به بعد جمعه ها ببریمتون از هفته دیگه آب بازی هم داره توی فضای بازش چه کیفی بکنه وندا باید برم برات پوشک ضد آب بخرم البته یه مایو خوشگل از تیراژه برات خریدم تو وسروشا یه شکل خریدید
عزیزم کلی کلمه ها و حرفهای جدید یاد گرفتی
تا ٥ میشمری با انگشتات هم نشون میدی
فامیلی خودت و سروشا رو یاد گرفتی
شبها میای از من نحه دندون(نخه دندون) میخوای و....
امروز هم که من میخواستم برم سرکار بلند شدی و نمیذاشتی برم بابا اوردت پایین توی پارک من در رفتم ولی بعد انقدر گریه کردی تا با خاله اوردنت سر کار تا اومدی سرتو گذاشتی رو سینه من و حاضر نبودی هیچ جا رو نگاه کنی عزیز دل من خیلی دوست دارم عاشقتم بهت میگفتم وندا اگه من نیام سر کار نمیتونم برات جایزه بخرم ببرمت خانه بازی میگفتی باشه یعنی نبر خیلی ناراحت شدم خوشگلم جیگرم کباب شد خاله با هزار دوز کلک بردت آخه این چه زندگیه
ولی عزيز دلم دوست دارم دختر مستقلی بشی و از پس زندگی بر بیای چون آدم نمیدونه چه سرنوشتی در انتظارشه
حالا بریم سراغ عکسها اول یه لبخند خوشگل بزن دل مامان شاد بشه
اینم عکست با مایو اون توری که سرته خاله سمیرا برات جایزه خریده