شهریورنامه
وندای من ماه شهریور یکی از زیباترین ماهها برای ما هستش چون عشقمون در ٢٦ این ماه متولد شده هورااااااااااا
عزیزم خیلی شیرین و عسل شدی همه چی میگی و همه چی متوجه میشی تازه سر به سر منم میزاری بعضی وقتها شیطونی میکنی و هرچی میگیم بر عکسشو انجام میدی ولی منو بابایی از شما زرنگتریم ما هم کارها رو بهت برعکس میگیم
از خودت کلمه هم اختراع کردی به آدامس میگی آنو -به بستنی میگی ممسی و تولد میگی تللد و...
عاشق آرایش کردنی حالا خوبه من زیاد اهلش نیستم بهت میگم چی بازی کنیم میگی ماتیک بازی یا لاک بازی انقدر با دقت لاک میزنی منم آخر برای اینکه دست از سر وسایلم برداری یه بسته لوازم آرایش بچه گونه گرفتم حالا فعلا جواب گو هست
این ماه حسابی سرمون شلوغ بوده و هست یه مسافرت به شمال (رستم آباد ) داشتیم ترکیه رفتیم تولد دست جمعی وندا جونموداریم عروسی عمو حامد داریم تولد سروشا داریم یه عروسی دیگه داریم
یه خبر بد هم دارم ساعت شیرم تموم شد و دیگه باید تا ٤.٥ تو اداره باشم و باز هم عشقمو کمتر ببینم البته خبر خوب اینکه خاله مهری اومده همسایمون شده و میتونه تا این ساعت پیشت باشه
خلاصه الان برات کلی عکس میزارم و با خبرای جدید تولدها و عروسی ها پیشت بر میگردم
فقط اینو بدون که
خیلی خیلی دوستت دارم و
پیشا پیش تولدت و تبریک میگم
واي يخ كردم
خوشحالم !!!!
بده به من
همه جي ارومه
بابا ميترسم شاخ نزنه
دوستت دارم باباجونم
عكسهاي تركيه
خوشتيبها رو ميكيرن