دختر قشنگ و شیطون بلای من

دختر عزیزم بعد از یک ماه تونستم بیام و برات خاطراتتو بنویسم مامانو ببخش که دیر به دیر میام چون شما بعد از اینکه من از سر کار میام تمام وقت میخوای باهات بازی کنم و در کنارت باشم حق هم داری عزیزم

خوب از قد و وزن شروع میکنم قد ٨٠ وزن ١٠،٧٠٠

دکتر گفت به نظر میاد کم خونی داشته باشی و بیشتر بچه ها دارن و حتما باید آزمایش خون بدی راستشو بخوای من آزمایش خون یکساگیتو نبردم بدی آخه دردت میاد دلم میسوزه ولی دیگه باید ببرمت تو هفته دیگه این پروژه رو به اتمام میرسونم

تو این مدت یه سفرم رفتیم شمال تا برای ویلای مامانجون کابینت انتخاب کنیم امیدوارم تا عید کارش تموم شه هنوز تو مرحله نازک کاری بود شما هم خیلی بهت خوش گذشت هوا عالی بود

از کارای جدیدت بگم البته تا اونجایی که حافظم یاری میکنه

تازگیها تا آهنگ شاد میشنوی میرقصی و بشکن میزنی (رقصت جدید نیست بشکن زدنت جدیده)

راه میری میگی ماما ماما

با عروسکات خیلی خوب برخورد میکنی و نوازششون میکنی وشیر میدی مثل یه مامان کوچولوی مهربون وناز

دستوراتو درک میکنی و دامنه لغاتت وسیع شده میتونم کلی سو استفاده کنم وندا کنترل بیار، وندا شلوارتو از تو کشو بیا ...

فرق بین حیواناتو متوجه شدی وصدای چندتاشونو بلدی

اعضای بدنتو شناختی میگم چشمات کو چشمک میزنی میگم وندا بیا در گوش ت بگم گوشتو میاری جلو دهنم دستو پا نافو ... نمیدونم چرا نمیخوای بینی رو یاد بگیری هرچی میگم

شلوار وجورابو کفشتو دوست داری خودت پات کنی کلا به پا علاقه مندی

از بلندی خوشت میاد همش دوست داری بری رو صندلی بایستی

اینم چندتا عکس بدون شرح