ونداوندا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

وندا دختر ما

عضو جدید خانواده ما

گل زیبا و خو شبوی من سلام اول از همه منو ببخش که مدت زیادی برات چیزی ننوشتم  تو این مدت اتفاقای زیادی تو زندگیمون افتاد که ما رو پخته تر کرد با خبرای خوش اینجا اومدم که بگم یه نی نی کوچولو قراره به جمع ما اضافه بشه و خوشبختی ما رو چند برابر کنه  و چند روزه فهمیدیم که همونطور که شما دوست داشتی داداش کوچولو هستش که در اسفند ما با دنیا اومدنش بهار و به خونمون میاره شیرین من این روزها انقدر بامزه شدی که میخوام بخورمت حرفهای جالب میزنی و همش مواظب منی که کار سنگین نکنم  خیلی من و بابایی دوستوون داریم گلهای زیبا  وقتی برای سونوگرافی که رفته بودم شما و بابا هم اومدید پسر کوچولو هم که دید کلی تماشاگر داره از خودش شی...
24 مهر 1393

در چند قدمی 5سالگی

شهریور از نیمه گذشته و نسیم عطر حضور تو رویادم میاره. این اولین متنی هست که پدر برات مینویسه. می دونم یکم دیره ولی تو بزار بحساب ترافیک و مشغله کاری... امسال از اردیبهشت خونمون رو بردیم شهسوار محیط جدید جنگل 2000و3000 دریا شهر بازی رامسر و....ت به فهرست علایقت اضافه شده. مهمانی های دسته جمعی و چند روزه سفر های کوتاه بین شهر های ساحلی و اولین تماس توبا سگ های خانگی خاطرات شیرین این تابستون بود. هوای پاک که البته بجای الودگی اینجا کلی اب قاطی داره برای اینه که یاد بگیریم                         &nbs...
17 شهريور 1393

دلم برات تنگ شده

وندای زیبای من این اولین شبیه که خونه در کنارم نیستی خیلی برات دلتنکم برای حرف زدنت برای وول زدن صدا کردنات برای صورت و دستای قشنگت وای چقدر میخوامت امشب خاله المیرا خونمون بود موقع رفتن تو هم دلت خواست باهاشون بری و شب پیششون خونه مامان جون بخوابی خوشحالم که مستقل شدی ولی من با این دل چه کنم که انقدر وابسته توست
14 ارديبهشت 1393

سال 93

سلام دخترکم نوروزت مبارک خیلی زودتر از اینا باید میومدم ولی از وقتی تو خونم سرم خیلی شلوغ شده و تو هم حساسیت زیادی داری وقتی ببینی من نشستم و دارم یه کاری میکنم  نوروز 93 از راه رسید و امسال از هر سال بهتر میتونستی درکش کنی از 21 اسفند به همراه مامانجون به ویلای شمالش رفتیم و حسابی بهتون خوش گذشت تا 3 فروردین اونجا بودیم و دوباره از 7 فروردین تا 17 اونجا بودیم هوا خیلی خوب بود و خیلی خوش گذشت شما یه 3 ماهی میشه که توی تخت خودت میخوابی هم تو راحتری هم ما  خیلی قرتی شدی صبح که بیدار میشی اول میدویی دامن پات میکنی موهاتو میبندی چند روز بود اصرار داشتی گوشاتو سوراخ کنی روز چهارشنبه رفتیمو گوشای خوشگلتو سوراخ کردی توی پارک نز...
29 فروردين 1393

تصمیمات جدید

سلام گل قشنگم مامان یه تصمیمات جدیدی گرفته از اول میگم که چی شد این جوری شد.... یه چند وقتیه همش مریض میشی تب تهوع سرفه ... کارمون شد دوا دکتر رفتن تازه 2تا آمپول هم خوردی از لحاظ روحی هم خیلی ضعیف شدی همش گریه میکنی می گی دوست ندارم مهد کودک برم راستشو بخوای یه چند روزیم خونه مامانجون موندی ولی خوب مامانجونم شرایطشو نداره همش تو رو نگه داره به خاطر کمر و قلبش نمیتونم زیاد بهش فشار بیارم برای همین با بابا امیر تصمیم گرفتیم یه مدت یعنی 6 ماه فعلا مرخصی بگیرمو تو خونه پیشت بمونم تا شما یه کم بزرگتر بشی اونوقت یه تصمیم جدی بگیریم که چیکار کنیم و مهدتو عوض کنم  امیدوارم این مدت حسابی بهمون خوش بگذره  خی...
26 آذر 1392

مامان من کی بزرگ میشم

سلام گل خوشبوی من   عزیزم چند وقته که برات چیزی ننوشتم چون حسابی سرمون شلوغ بوده امسال اول مهر دختر منم کیف به دوش راهی مهدکودک شد و من کلی لذت بردم  اوایل هر روز صبح برای مهد رفتن گریه میکردی ولی الان دیگه قبول کردی و صبحها خیلی راحت داخل میری تازه یه روزم نماینده کلاس شده بودی و به مربی و دوستات کمک کردی شعر ها و درساتو خیلی خوب یاد میگیری دختر باهوشم و با صدای بلند میخونی رقصیدنت خیلی خوب شده همچنین ارتباط برقرار کردنت و اجتماعی تر شدی  جدیدا میگی مامان من کی بزرگ بزرگ میشم قد تو ؟ منم میگم مامان جون عجله نکن بزرگم میشی ولی کودکی خیلی شیرینه مامان از این روزات بیشترین لذتو ببر که بر نمیگرده دخترم خیلی شیرین و ز...
11 آبان 1392

3 ساله شدی عسل خانوم

وندای زیبای من باورم نمیشه که سه سال گذشت 3 سال بسیار زیبا در کنار تو عشق همیشگیم اولین باری که دیدمت هیچوقت یادم نمیره به هوش که اومدم تو کنارم خوابیده بودی گفتن شیرتم خوردی از اولم دوست داشتی مستقل باشی دخترم ای زیباترین هدیه هستی .......تو با مفهوم ترین نام را به من هدیه دادی مادر......... و مادر شیرین ترین با نمک ترین پر احساس ترین موجود دنیا بودن ........تا دنیا هست و نیست دوستت دارم صادقانه عاشقانه .........عاشق محبتها دوست داشتنیت هستم خیلی خیلی دوستت دارم یه عالمه یه دنیا تا ابد  خدای مهربونم همه چیزهای خوبو برای دخترم میخوام در پناه تو سلامتی عمر طولانی در کنار ما ( چه خود خواه) بیا شمعها رو فوت کن که صد سال ز...
26 شهريور 1392

تولد رنگین کمونی

گل قشنگم سلام مامانی خیلی دوست داره خبر داری عاشق اینم که شبها همش بوسم میکنی میگی مامان دوستت دارم منم خیلی دوست دارم دخترم هنوز با مهدت خوب کنار نیومدی و صبحها به قول خودت بعضی وقتها با گریه میری بهت میگم وندا گریه نکن من غصه میخورم میگی باشه مامان غصه نخوریا قربون زبون شیرینت برم که یه دقیقه آروم نیست و تند تند حرف میزنه عزیز دلم 7 شهریور با دوستای نی نی سایتیت یه تولد رنگین کمونی گرفتیم برای شما خوشگلای شهریور 89 که خیلی خوش گذشت البته شما یکم با جاهای شلوغ مشکل داری و زیاد نجوشیدی ولی آخرش که خلوت شد تازه داشتی بازی میکردی حالا میخوام یه تولدم توی مهد برات بگیرم شایدم یکی خانوادگی خوشبحالت گل من عکسها در ادامه مطلب ای...
10 شهريور 1392

سفر به استانبول

سلام گل زیبا و شیرین زبونم با کلی خبر اومدم در یک اقدام یه دفعه ای ما و خاله سمیرا و خاله مریم دوست خانوادگیمون تصمیم گرفتیم به استانبول سفر کنیم و اینطوری بود که در عرض یک هفته تور گرفتیم و آماده شدیم شما هم که دو تا از دوستات یعنی سروشا و آوین همراهمون بودن سفر خیلی خوبی بود البته شما مریض شدی و هم خودت و هم ما رو اذیت کردی حالا از بالا اوردنات تو پاساژ و فرودگاه و... بگذریم بالاخره برات اونجا آنتی بیوتیک گرفتیم و خیلی حالت بهتر شد تجربه خوب و ارزنده ای بود سوار کشتی شدیم و به جزیره بیوک آدا رفتیم که خیلی دوست داشتی به پارک آبی رفتیم که حالت بد بود پاتم تو آب نذاشتی به آکواریوم رفتیم که خوابت برد     &...
20 مرداد 1392