تقویم و شعر
امروز میخوام یه گاهنامه رو معرفی کنم چون خودم خیلی از داشتنش لذت بردم گفتم شما بی نصیب نمونید
گاهنامه شاپریا از نازنین ناصری نیاکی
در ابتداگفته سال دیگه در ادیان دیگه چه سالیه مثل این سال 91 خورشیدی برابر با 14091 اهورایی 7034 میترایی 3750 زرتشتی ....
هر هفته در یک صفحه اومده که صفحه روبه روش یه نقاشی زیبا به همراه یه شعریا متن قشنگ از یکی از بزرگان قرار داده
قایقی خواهم ساخت /خواهم انداخت به آب /
دور خواهم شد از این خاک غریب/که در آن هیچ کس نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند/ قایق از تور تهی
ودل از آرزوی مروارید /نه به آبیها دل خواهم بست /نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند
دور باید شد دور /شب سرودش را خواهد خواند/نوبت پنجره هاست /همچنان خواهم خواند/همچنان خواهم راند
پشت دریاها شهریست/ که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
/بام ها جای کبوترهاییست که به فواره هوش بشری مینگرند/دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی است/
مردم شهر به یک چینه چنان مینگرند / که به یک شعله به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس ترا میشنود/ وصدای پر مرغان اساطیر می آید در باد
پشت دریاها شهریست که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند/
پشت دریاها شهریست.....قایقی باید ساخت
از این شعر به این نتیجه میرسیم سهراب سپهری هم قصد مهاجرت داشت ولی آیلتس قبول نشد