ونداوندا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

وندا دختر ما

عروسك من

1390/2/6 0:03
نویسنده : میترا
222 بازدید
اشتراک گذاری

درود بر تو عزيز دلم دختر خوبم 5شنبه رفتيم خونه ماماني عمو حامد از اموزشي سربازي اومده بود ٧كيلو لاغر كرده دعا كن فوق ليسانس قبول شه آخه خيلي زحمت كشيدهتو خيلي شيرين عسلي همه دوست دارن لباس صورتي با دامن كوتاهتو و دستمال سر سرخابيتو تنت كردم شكل ماه شدي دخترم كار تازه اي كه ياد گرفتي ناناي كردنه دستاي كوجولتو با احساسه تمام تكون ميدي تا آهنك شاد مىشنوي عزيزم عاشقتم ... ديروزم (جمعه) بابا امير رفته بود سركار مامانجوني اومد خونه ما تنها نباشيم تو هم نشسته بودي با ارگت كه خاله سميرا بهت داده برامون مىنواختي بعد مامانجون اومد باهات تمرين كرد جلو بري تو هم كلي از خودت استعداد نشون دادي بوسسسسسس بعدشم عصري رفتيم پارك همون موقع بارون گرفت خاله مهري و ياسي هم بودن رفتيم يه فست فود غذاي تركي تو هم تا غذا ديدي ميخواستي حمله كني مدير اونجا گفت بدينش بغل من رفتي پشت صندوق جلو كامبيوتر دستتم با ابهت گذاشتي روي موس اونم به شكل صحيحمثل اينكه چند ساله اينكاره اياقاهه تعجب كرده بود بعد يهو برگشتي ديديشغريبي كرديشروع كردي جيغ زدن مامانجون بردت جلو در آروم شدي به نينيهاي ديگه لبخند ميزدي نازگلكم بعدشم رفتيم خونه تو بغل هم خوابيديم صبحم مامانى داشت خواب ميموند كه خاله اومد از خواب پريدم دويدم اومدم سركار از اينجا زنگ زدم حالتو ببرسم خاله گفت تو خواب گريه مى كردى آخههههه چرا مامانمممممم ؟؟!!!

راستي صبح توي كيفم ممه خوابتو بيدا كردم انقدرررر دلم برات تنگ شد عزىز دلم خيلى دوست دارم

توجه توجه؛ از روي بيسوادى كلماتو اشتباه نزدم دارم با موبايل تايب مىكنم اونم حروفش عربيه رفتم خونه با كامپيوتر درستش ميكنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)