وندا در مهدکودک 2
گل قشنگم سلام قول داده بودم زود به زود بیام ولی یکم تنبلی کردم ببخشید
الان 1 ماه خرده ای هست که به مهد کودک شادزی میری اسم خانم معمم (معلم) به قول خودت خاله میناست که خیلی مهربون و صبوره و من از نظم مهد شادزی خوشم میاد میشه گفت کارشون اصولیه هفته اول منم در کنارت بیرون از کلاس میموندم و بعد 1 ساعت میومدیم خونه هفته دوم شما یه مریضی سخت گرفتی که من و بابا امیر حسابی نگرانت شدیم سرما خوردگی شدید که از همه بدتر سرفه منجر به تهوعش بود آخر مجبور شدم بهت آنتی بیوتیک بدم تا بهتر شدی
هفته بعد مقاومتت شروع شد ولی با پشت کار الان دیگه خیلی بهتر شدی فقط به قول خاله مینا وقتی میخوای بری سر کلاس مثل پنیر پیتزا کش میای تو این مدت منم یه مرخصی 1 ماهه گرفتم که با صبر و حوصله یواش یواش عادتت بدم
از هفته چهارم ناهار موندی و خیلی دوست داشتی ولی هنوز تو مهد دستشویی نمیرفتی یه روز از 9 صبح تا 4 بعدازظهر که بیام دنبالت خودتو نگه داشتی که این موضوع هم با کمک خاله مهربونت حل شد و شما یه خرسی باهم بردید دستشویی و بعدم خودت و نکته بسیار خوبش اینه که ظهرا بعد ناهار یه چرت میزنی و بعداز ظهرا از غرغر و نق نق خبری نیست
و کلی چیزای جدید یاد میگیری هر روز زبان انگلیسی دارید و بازی و سرگرمی روزهای یکشنبه عمو موسیقی میاد و چهار شنبه ها جشنواره تابستونی دارید که هر هفته یه موضوعی داره هفته پیش تر جشنواره بستنی بود که توی حیاط خوردید و کلی بهتون خوش گذشت این هفته جشنواره سالاد خوری که باید با کمک مامان و بابا یه سالاد خوشمزه درست کنیم و ببریم مهد کلی بخوریم به به ...
قول میدم از این به بعد زودتر بیام خبرای پیشرفتت بدم
راستی به کتاب خیلی علاقه داری و شعرای کتابهای می می نی از حفظ میخونی مخصوصا اونی که به کبریت دست میزنه
عزیزم بیشتر از همیشه دوستت دارم و از اینکه منو غرق محبت و بوسه هات میکنی ممنونم تا ابد دوستت دارم ای بهترینم