ونداوندا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

وندا دختر ما

واکسن 18 ماهگی و عید نوروز 91

  عزیز دلم دختر قشنگم فرا رسیدن عید باستانی ١٣٩١ بهت تبریک میگم امیدوارم در این سال جدید سالم وتندرست باشی و همیشه روی قشنگت با گل لبخند زیباتر باشه نمیتونم همه ی آرزوهامو اینجا بنویسم چون خیلی زیادن ولی خدا خودش میدونه فقط بدون که خیلی دوستت دارم روز ٢٨ اسفند با بابایی بردیمت خانه بهداشت و واکسن ١٨ ماهگیتو زدی یه کم گریه کردی ولی زود بهت شیر پاکتی دادم آروم شدی آخه شیر پاکتی میهن که روش عکس گاو داره خیلی دوست داری وقتی اومدیم خونه کلی بپر بپر کردی بعد خوابیدی وقتی بیدار شدی پات خیلی درد میکرد ١-٢ ساعت خوابیدی ولی نتونستی و بلند شدی با پای لنگون راه میرفتی خاله هم اومد دیدنت برات ٢تا ماهی خرید بابایی هم ٢تا خر...
2 فروردين 1391

عکسهای وندا با عروسکاش

دخترم امروز میخوام برات عکس عروسکاتو بزارم تا بعدا ببینی کیف کنی اينم عروسكات از سمت راست به چپ كچل (گلي)-ساشا-هليا-نانا اينجا وندا خودش داره بچه هاشو معرفي ميكنه اينم ساشا بچه مورد علاقش -دندوناشو ببينيد فقط 3 تا از نيشاش مونده تا در بياد اينجا داره بهش شير ميده خودش ميگه (شيشه شير) تو اين صحنه ميبينيد كه وندا و دختر خالش اينجا نشستن اگه گفتيد چرا؟ آخه باباي وندا رفته حموم اين دوتام پشت در نشستن تا بياد يه دفعه در نره اين لباسها  را وقتي رفته بوديم شمال براي هر دوتاشون يه شكل گرفتم خيلي بامزه شدن   ...
25 اسفند 1390

عکسها و اخبار وندا در 17 و18 ماهگیش

وندا چه کارایی میکنه؟!!!!!!!!!!!!! عزیزم خیلی خوب به حرف افتادی خیلی چیزا می گی و دامنه لغاتت روز به روز بیشتر میشه و دختر باهوشی هستی بعضی وقتها از پیشرفتت تعجب میکنم صدای حیوونا رو خوب یاد گرفتی ٢تا کتاب مقوایی از انتشارات آریا نوین برات گرفتم درباره حیوانات اهلی و وحشی  کتاب حیوانات اهلی رو میاری عکساشو نشون میدی و صداهاشونو در میاری فقط صدای گربه رو یاد نمیگری با گاو و ببعی هم میونه خوبی داری نقاشی کشیدنو دوست داری از اون بیشتر عاشق خاله بازی هستی میری عروسکاتو میاری دورت میچینی بهشون شیر میدی از تو ظرف غذا میدی باهاشون میرقصی راستی به رقص علاقه زیادی داری بهت میگیم وندا رقص پا تند تند پاهاتو ت...
12 اسفند 1390

18 ماهگیت مبارک

سلام عسل خانوم وندا دختر خوبیه؟ دَ لهههههههههههه هر وقت میرسم خونه از خاله میپرسم قبل خاله خودت با خوشحالی میگی بله  خیلی بامزه شدی ماه گذشته حسابی سرمون شلوغ بود خونمونو رنگ ونقاشی کردیم و خاله پاش پیچ خورد گچ گرفت  بابایی امتحان آیلتس داد... ما هم رفتیم ١٠ روز خونه مامانجون موندیم خیلی خوب بود کلی تنوع بود خوشم گذشت منم چون پای خاله تو گچ بود سختش بود بیاد چند روز مرخصی گرفتم پیشت موندم ٢ روزم رفتیم خونه مامانی (مامان بابا) شما هم حسابی خوش گذروندی تازه کلی هم به حرف افتادی بگم چیا میگی؟!!!!!! بابا امیر - بابا جون -بابایی -مامانجون - مامانی- سروشا خاله - خاله الی - عمه - عمو دضا (رضا) - نا نای یعنی (نی بد...
30 بهمن 1390

یک سال و چهارماهگی

خانم گلم سلام حسابی داری خانوم و خوشگل میشی ٢سال پیش در چنین روزی من متوجه شدم که یه نی نی اوچولو تو دلم دارم لحظه زیبا ومبهوت کننده ای بود وقتی با بی بی چک بیرون اومدم و به باباییت خبر دادم که داریم نی نی دار میشیم شوکه شد (حالا نمیدونم شوکه شد یا باورش نمیشد) حالا امروز دخترم یکسال و ٤ ماه و ٣ روزشه کلی کلمات میگه مهربونه خوشگل و دوست داشتنیه می تونه رو پای خودش بایسته و حتی می تونه حق خودشو بگیره دختر کوچولوی من با تمام وجود دوستت دارم بابا هم همینطور هر دوتامون عاشقتیم خیلی خوشحالم که برات یه دفتر خاطرات درست کردم امیدوارم که وقتی بزرگ شدی با خوندنش لذت ببری منم که خیلی لذت میبرم گل دختر نازم راستی امروز بابایی رفت ...
30 دی 1390

خانوم مهندس من

دخترم جمعه اي بابايي تختو اورد كنار تخت خودمون گذاشت شما هم كلي مهندسي كردي پيچاشو سفت كردي حالا ديگه راحت شدي تخت ما هم گشاد شد حالا يه عكسم وقتي توش خوابيدي ازت ميندازم عروسكم دوستت دارم خانوم كوچولوي من اخبار جديد: به كلاغ پر خيلي علاقه پيدا كردي خودتو گيلي گيلي هم ميكني خيلي بامزه سلام ميكني تا كسي مياد ميگي سَ الكي كلي حرف ميزني زونتو تكون ميدي و صداهاي جالبي از خودت در مياري ما هرچي ميگيم بعد از ما تكرار ميكني فعلا همين باباي حالا عكسا رو ببينيد ...
18 دی 1390

دختر قشنگ و شیطون بلای من

دختر عزیزم بعد از یک ماه تونستم بیام و برات خاطراتتو بنویسم مامانو ببخش که دیر به دیر میام چون شما بعد از اینکه من از سر کار میام تمام وقت میخوای باهات بازی کنم و در کنارت باشم حق هم داری عزیزم خوب از قد و وزن شروع میکنم قد ٨٠ وزن ١٠،٧٠٠ دکتر گفت به نظر میاد کم خونی داشته باشی و بیشتر بچه ها دارن و حتما باید آزمایش خون بدی راستشو بخوای من آزمایش خون یکساگیتو نبردم بدی آخه دردت میاد دلم میسوزه ولی دیگه باید ببرمت تو هفته دیگه این پروژه رو به اتمام میرسونم تو این مدت یه سفرم رفتیم شمال تا برای ویلای مامانجون کابینت انتخاب کنیم امیدوارم تا عید کارش تموم شه هنوز تو مرحله نازک کاری بود شما هم خیلی بهت خوش گذشت هوا عالی بود از ...
13 دی 1390

هنر وندا

عزیزم تو دیروز تونستی با لگو هات یه برج زیبا بسازی این موفقیت را به خودم ،خودت، بابات و جامعه جهانی تبریک و تهنیت میگم باشد که روزی برجهای راستکی بسازی به امید آن روز   کلمه جدیدی که امروز گفتی رف بود یعنی رفت ...
13 آذر 1390

دیگه چه خبر؟!!!!!!!!!!!(از همه چی)

تو پارک ملت رو سبزه ها نشستیم وندا داره سبزه ها رو میکنه میریزه سرش کلی خوشحاله وداره لذت میبره خاله سمیرا وندا چیکار میکنی مامان میترا بچم داره زندگی میکنه(حال میکنه) سروشا مامان منم میخوام زندگی کنم تو رو خداااااااا   وندا میره کفششو میاره میگه کف(کفش) تا (پا) یعنی کفشمو پام کن   آخرین تغیییرات نمودار رشد(آبان) وزن:١٠ قد:٧٩ دور سر:٤٧.٥ صبحانه:یک روز در میان تخم مرغ -بعضی وقتها(نون پنیر و گردو-کره-حریره بادوم و... ١٢ خواب+شیر+میان وعده ناهار:سوپ-پلو استانبولی-عدس پلو-چلو گوشت و... میان وعده:میوه موز -سیب- لیمو شیرین -پرتقال+بیسکوییت یا نون پنیر گردو یا دنت یا ... شام: کو...
10 آذر 1390